``` : نیلوبلاگ

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    چند روز پیش، تو جلسه ای که با درمانگرم داشتم راجب کاراموزی باهاش حرف زدم...

    کل مدتی که داشتم توضیح میدادم که میخوام چیکار کنم، نگام کرد و به حرفام گوش داد....

    حرفم که تموم شد، بهم گفت میتونم بپرسم این کلمه ی "کارآموزی" از کجا میاد؟ من نمیفهمم...تو الان کاملا یه نیروی کاری....چرا باید به عنوان کارآموز بری جایی؟!

    بهش گفتم خب دلیل داره.... یکی اینکه من اصلا نمیتونم برم جایی فول تایم کار کنم. چون خیلی از روزا مجبورم تو دانشگاه حضور داشته باشم... یکیم اینکه من واقعا تا حالا دقیقا تو این زمینه کار نکردم...و میشه گفت اولین تجربمه...و نمیدونم باید چیکار کنم....و آخریشم اینکه من نمیتونم درس و کار رو باهم هندل کنم...اگه به اسم کار برم اونجا، یه سری مسئولیت ها روی دوشمه که مطمئنم ذهنم رو درگیر میکنه....و شاید باعث بشه به کارای پایان نامم صدمه بزنه....یا برعکس...

    گفت خب باشه...همه ی اینا که میگی قبول....ولی طبق چیزایی که برام تعریف کرده بودی(منظورش تجربه ی کار قبلیم با آقای x بود)انگاری خیلی سریع کارهارو یاد میگیری....سارا هیچ آدمی از اولش خیلی توانا و کاربلد نیست...هممون از یه جایی شروع میکنم و یاد میگیریم.... تو میری و امتحانش میکنی...هوم؟ چاقو که نذاشتن زیر گلوت که حتما باید ادامه بدی....اولش میری میگی من میخوام پاره وقت کار کنم...ببین اصلا نیروی پاره وقت میخوان یا نه....اگه خواستن، یه مدت کار میکنی...اگه دیدی داره به درست صدمه میزنه، اون موقع یه فکر دیگه براش میکنیم....ولی لطفا به فکر کار با حقوق باش....نه که به عنوان کارآموز بری و حتی بیشتر از یه کارمند تمام وقت ازت کار بکشن...بدون هیچ حقوقی...

    دیدم راست میگه....حداقل میشه امتحانش کرد خب‌....دوهفته ی دیگه معلوم میشه دقیقا....امیدوارم خوب میش بره....

    عکس نوشت:

    آلودگی هوای تهران وحشتناک بود....مخصوصا دوشنبه....من برای یه کاری مجبور شدم برم بیرون و شب که برگشتم، سردرد و حالت تهوع داشت دیوونم میکرد.....نمیدونم چه خبره....ولی واقعا ظلم بزرگیه....

    از اون هوا فرار کردم اومدم شمال...کاش میتونستم مدت بیشتری اینجا بمونم.........

    ```...
    ما را در سایت ``` دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : donyayesaghua بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1402 ساعت: 13:42