,,,

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    دستم رو با دو تا دست هاش گرفت و از تمام قدرتی که براش باقی مونده بود استفاده کرد تا دست هام رو بهم فشار بده .
    بعد به سختی برگشت سمت من و یه نگاه طولانی بهم کرد
    از اون نوع نگاه هایی که پلک زدن توش دخالتی نداره
    مقطع مقطع بهم گفت
    یه آدمی بود که یه روز - یکجایی بهم گفت که زندگی خیلی کوتاهه ، خیلی کوتاه
    خیلی کوتاه شاید به اندازه یک بوسه قبل از خواب
    خیلی کوتاه به اندازه سر کشیدن آخرین جرعه استکان قهوه ات
    کوتاه به اندازه لذت بردن از جمله " خیلی دلم برات تنگ شده بودش "
    کوتاه و کوتاه به اندازه روشنایی بعدازظهر ها تو فصل زمستان ..
    خیلی کوتاه به اندازه زنگ تفریحی که بین کلاس های علوم و ریاضی دوران مدرسه بود
    کوتاه به اندازه شیرینی اول یه دونه آدامس
    کوتاه به اندازه ی یه بارون رگباری تو ماه وسط تابستان
    و تو معنی این "خیلی کوتاه " رو درست تو دقایق آخر زندگیت قراره بفهمی
    درست موقعی که تو تخت دراز کشیدی
    و ملافه ای که روت انداختن فقط چند سانت فاصله داره تا روی سرت کشیده بشه ..
    اون آدم ، اون روز بهم گفت
    طوری زندگی کن که معنی کوتاه بودن زندگی رو قبل از روز آخر بفهمی
    حرفش رو شنیدم ، تاکیدش رو هم متوجه شدم
    اما نتونستم ، نشد.
    برای این نتونستن و این نشدن
     خیلی ها رو مقصر دونستم اما تقصیر هیچکس نبود
    خودم نتونستم ، همه اش پای خودم بود.
    تو حرف اون آدم رو گوش بده ،
    تا مثل من و اینقدر دیر به معنی "خیلی کوتاه" نرسی .
    بعد از گفتن این حرف ها دست هام رو ول کرد
    و " خیلی کوتاهش " برای همیشه براش تموم شد .

    #پویان_اوحدی
    برشي كوتاه از كتاب
    #هيوده_سالگي_به_بعد

     

    تکلمه1:

    خوشحالترینم که کتابِ اوحدی جان در دستِ چاپه...مطمئنم که کتابِ پرفروشی میشه..و مطمئنترم که خیلی ها مثل من دارن روزهارو میشمرن که چاپ بشه...

    تکلمه2:

    این متنم که بهترینه....باید اعتراف کنم که تو مخیلات ذهنممم نمیگنجه همچین متنی بنویسم که در عین ساده بودن و عامیانه بودنش کلی مفهوم داره...

    نَفَس نوشت:

    ﺁﺭﺍﻣﺶ ینی وقتی که بی هیچ قیدو بندی خدارو داری و حسش میکنی...

    تشکر نوشت:

    امام رضای من...مرسی که بازم لحظه های آخر دستمو گرفتی...مرسی بابت همه ی بودن هات...بودن هایی که حتی اگر تا آخر عمرمم تلاش کنم نمیتونم جبرانش کنم...

    رضوان نوشت:

    بچمون کنکورشو خوب داده..کارشناسی ارشدی جانِ من

    عکس نوشت:

    لندنِ دلپذیر..البته نه دلپذیرتر از ایران...

    http://s9.picofile.com/file/8303025800/london98766.jpg

    + نوشته شده در  چهارشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 14:32  توسط سارا 
    ```...
    ما را در سایت ``` دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : donyayesaghua بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 22:16