``` : نیلوبلاگ

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    نمیدونم گفته بودم بهتون یا نه...

    از وقتی یادم میاد، "رفتن" همیشه برام یه مسئله ی خیلی خیلی سنگین و غمگین بوده....

    رفتن به هر شکلی.....

    مثلا، وقتی دارم از شمال میرم تهران حتی با اینکه میدونم راهم انقدر نزدیکه که هر وقت که اراده کنم، میتونم برگردم....

    یا برعکسش....وقتی از تهران میخوام بیام شمال...

    اصلا هر جایی....تهران و شمال رو مثال زدم چون تو این چند وقت اخیر زیاد بینشون رفت و آمد کردم....

    و خب...

    فقط هم در مورد خودم نیست...رفتن آدم ها هم به شدت برام تلخ و سنگینه....چه برای یک هفته باشه و چه برای همیشه‌....

    خیلی سخته...خیلی....

    امشب که داشتم وسایلمو جمع میکردم هم همین حس بهم دست داد... این رفتنه، این دوریه خیلی اذیتم میکنه....

    نمیدونم برای بقیه هم همینطوریه ینی؟ قطعا اون حس بد رو همه دارن...ولی در مورد شدتش مطمئن نیستم...که همه به همین شدتن مثل من یا نه.....

    ```...
    ما را در سایت ``` دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : donyayesaghua بازدید : 59 تاريخ : يکشنبه 5 شهريور 1402 ساعت: 3:30